عشق عسلی!

ساخت وبلاگ
امروز بالاخره نمایش نامه طنز کانونم تحویل دادم  فک کنم چهارمین نمایش نامم بود ولی این یکی خیلی سخت تر و پر کار تر بود در حدی که مجبور شدم از سارام کمک بگیرم و نمایش مشترکش کنیم  داستانش برميگرده به یکی از افسانه های کهن و مخاطبش بچه هان  تقریبا یه جور بازنویسی امروزی شدس  بازيگراشم تا الان قراره پسراي نوجوان مرکز باشن  امیدوارم کلاس نذارن و سوسول بازی در میارن سر اجراش  چون کار قويه البته به شرطی عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : نمایش, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 198 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 13:52

امروز نهال بی هوا اومد کانون 

یه سلام احوال پرسی هول هولکی 

و یه مشما گذاشت تو دستم و خدافظي کرد 

داخلشو که نگاه کردم دیدم یه جعبه چوبی خوشگل و جمع و جوره 

بازش که کردم دیدم یه زنجیر با پلاک kبرام گرفته 

این دختر دييييوانس گوشیم و نگاه کردم دیدم پی ام داده 

میدونم خیلی برات کمه اما خواهش میکنم اینو یادگاری نگه دار! 

یه آدم چجوری میتونه بدون دلیل آنقدر خوب باشه؟ 

مرسی نهال جان که هستی 

هم چنین 

پيامم دوست دارم عشق ابدی !

عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : یادگاری, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 173 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 13:52

قبل کنکور سایز مانتوم سی و هشت بود  بعدش با فشار کنکور و شروع زمستونمون با پیام شد سی و شش امروز رفتم مانتو بگیرم دیدم سی و شيشم به تنم زاااار میزنه  این افتضاااااحه دقیقا از وقتی فهمیدم پیام چه مرگشه یه سایز کوچیک تر شدم  نوشته بودی اگه اون خرسم می دونست که یه مریضی داره که به زودی رفتنيه  همین کارو میکرد یعنی همین جوری سرد رفتار میکرد  حالا من یه سوال دارم  اگه اون خرسم می دونست یکی داره تو غم د عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedayesookoot بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 13:52

امروز رفتم ببینم اون دانشگاه کوفتیم چی میشه  گفتن بیستم بیاین برا ثبت نام یه عالمه بغض تو گلومه  که نه میتونم بشکنمش نه میتونم قورتش بدم  نه اضافی این دل گرفتگی از چشام میزنه بیرون  نه هیچ درد و مرگ دیگه ای ... فقط مجبورم تحملش کنم و روز به روز نفسم خفه تر بشه  امروز با نهال دعوا کردم خیلی شدید  دیگه نمیخوام هیچ کس دورم باشه  میخوام تو خلوت خودم بپوسم  میخوام تموم شه همه چی  فقط تموم شه ... دلم بر عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedayesookoot بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 13:52

بالاخره فیلم فروشنده به دستم رسید  با توجه به مضمونش نمیخواستم ببینمش اما بازی شهاب و ترانه و نخل طلا و اصغر فرهادی حسابی وسوسم کرد  آخر دلو زدم به دریا و نشستم تماشا کردم  یه ربع بیست ديقه اول کسل کننده بود  اما بعدش بييييي نظييييير بود واقعا عالی بود  در حدی که حتی پلکم نميزدم گاهی نفسم حبس میشد تو سينم  گاهی باهاشون آه می کشیدم کلافه میشدم ووو... درجه یک بود مخصوصا که منم به عنوان یه دختر تا حد عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : فروشنده, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 168 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 13:52

همیشه اونی که تو شروع یه رابطه بهت میگه بی احساس 

همون 

لعنتيه که وقتی عاشقش شدی 

بهت میگه 

منطقی باش!

عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : همیشه, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 174 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:10

الان به شدت کلافه و عصبيم  خیلی اتفاقاي مهم افتاده که میدونم باید بنویسم مهم ترینش فهمیدن دلیل سرد شدن پيامه  که باید براش بنویسم و باهاش حرف بزنم  اما الان چه از نظر روحی چه جسمی نرمال نیستم  در حد مرگ کلافه و عصبيم  قطعا می نویسم براتون به خصوص برا پیام  اما زمانی که یه کوچولو آروم تر بشم  تا سوتفاهمی پیش نیاد و بدتر گند نخوره  الان فقط تیتر میزنم که یادم نره باید از چیا بنویسم  اول پیام  دوم پی عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : الان, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 193 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:10

چن وقتی هست که اثاث کشيمون قطعی شده  خانوادگی تصمیم گرفتیم کل دکور خونه ی،جديدمونو عوض کنیم فرشا تلویزیون مبلا بوفه کمدا و دریک کلمه همه چی! از طریق عمم با یه نفری آشنا شدیم که فرش فروش بود منتها یکم متفاوت تر  اول نمیخواستم برم برا خرید فرش اما وقتی شنیدم که این آقا  یه خونه درندشت تو کوچه باغ های پرت حوالی ونک داره که از بخشی از خونش  به عنوان نمایشگاه فرش استفاده میکنه کنجکاو شدم برم حضوری ببین عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedayesookoot بازدید : 207 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:10

عاشق تاریخچه پولم  که ببینم پول چقدر تغییر کرده ارزشش چقدر فرق کرده و شکلش و اندازش چقدري شده  امشب رفتیم خونه عمه کوچيکم  شوهرش کلکسيون پول داره از سالها پیش تا زمان پهلوی و انقلاب و بعد انقلاب  منم کلکسیون دارم اما سکه داشتم و بیشتر خارجی و از ایرانم برای بعد انقلاب  داشتم آلبوم اسکناساشو ورق میزدم که گفت فقط یکیش کمه  من اسکناس دویست تومنی اعتراضی ندارم  آلبوم که تموم شد پاشدم از تو کیفم اسکناس عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : کلکسیون, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 177 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:10

یه چن وقتی تو فکرم بود که با مهد کودک قرار داد ببندم  برا جشنا و مراسماشون براشون نمایش نامه و قصه و شعر بنویسم ّشایدم ترانه حالا هرچی که خواستن  چون تا حالا این کارو کرده بودم و حسابی موفق بودم  شاید تازه هیجده ساله شده باشم اما رو قلمم میشه حساب کرد  تقریبا اوکی شده بود که مربی کانونم فهمید و مخالفت کرد  و خیلی شیک گفت تو غلط میکنی همچین کاری کني! کار میخوای خودمون بهت معرفی نامه میدیم همین جا م عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : فنچول,خانوم,کارمند,میشه, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 166 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:10

همیشه تو زندگیم دنبال تجربه های جدید بودم  قدم گذاشتن تو پروژه های جدید که توشون بی تجربم و مجبور میشم خودم گام به گام درکشون کنم و یاد بگیرمشون  بهم انگیزه میده برا ادامه ی این زندگی که از ازل همه چيش یکنواخت بوده  یه ماهی از روزی که مربيم بهم پیشنهاد قصه گویی داد میگذره  اول ازش پرسيدم که چرا بین اعضای نوجوان من؟ گفت چون تو فقط جسارتشو داری و اینکه خجالتی نیستی و صدات هیجان داره  قبول کردم اول ق عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : خانم, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 207 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:10

هر آدمی تو زندگیش یه سری دغدغه داره مشکل داره احساساي متفاوت داره نیاز به حمایت داره نیاز جسمی داره نیاز عاطفی داره و دیدگاه خودشو داره  این به جای خودش محترم و قابل درکه  اما یه سری رفتارا هست که آدمو مجبور میکنه منزوی تر زندگی کنه  یا کلا اونقدري آدم و عوض میکنه که دیگه خودتم خودتو نمی شناسی  تو جامعه ی ما هیچ خانواده ای نميپذيره دختر دوستی از جنس مخالف داشته باشه  و دلایل مسخرشون که همیشه شامل عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : نمیذاری, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 196 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:10

بی هوا دلم گرفته 

اما دل من نه لوله است که زنگ بزنیم سازمان آب 

بیاد رفعش کنه نه مثل ماه گرفتگی و خورشید گرفتگيه 

که از رسانه اعلام بشه و بزرگ و کوچیک به تماشاش بشينن 

کاش واقعا دل منم مث خسوف بود 

کسی چه ميدونست شاید اگه اونم به تماشای دلم میومد 

حال منم خوب و این دل گرفتگی شدید برطرف میشد 

خدایا خودت مراقبش باش 

دوست دارم تا ابد عشق ابدي!

عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : گرفتگی, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 195 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:10

مربی گرام کاملا بدون هماهنگی اسمم و برا کارگاه انیمیشن رد کرده  از هر مرکز فقط چن نفر انتخاب میشن مربی کارگاه از اداره میاد و به تیم هر مرکز انیمیشن سازی یاد میده  بعد در نهایت تیم ها باهم مسابقه میدن و برگزیده ها تو اختتامیه جشنواره جایزه میگیرن  از مرکز ما قراره دوتا تیم آموزش داده بشن که هر تیم شامل  یه فرد که تسلط کامل به کامپیوتر داره یه ایده پرداز و یه هنر آموز میشه  کار شخص اول ساختن انیمیش عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : کارگاه,انیمیشن, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 178 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:10

خدایا هستی؟میبینی منو؟ یه دنیا دلم گرفته...از خودم از شرايطتم از اتفاقاي اخیر  دلم تنگ شده واسه مبارزه  برا مصدوميتام برا یخ گذاشتن رو دست و پا  و صبوری کردن برا کم شدن دردش  دلم تنگ شده برا لباس رزميم  برا چوب خوردن برا ضربه چرخشی  برا کيوروگي برا کيهاپ کشیدن  دلم تنگ شده برا تنها کسي که مث من بود و دیگه نیس  تویی که میدونم می خونی وبلاگ و دلم تنگ شده برا بودنت  برا تنها تویی که منو می شناخت که س عشق عسلی!...
ما را در سایت عشق عسلی! دنبال می کنید

برچسب : دنیا,گرفته, نویسنده : sedayesookoot بازدید : 212 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:10